تاریخ به روز رسانی:
۱۴۰۴/۵/۱۲جهت تحلیل نمودارهای قیمتی سبکهای متنوعی وجود دارد که معاملهگران میتوانند جهت سودده کردن معاملات خود با توجه مدیریت ریسک و سایر شاخصههای شخصی استفاده کنند، که بی شک یکی از سبک های مدرن و پربازده سبک معاملاتی آر تی ام (RTM) است که تلفیقی از متدهای تحلیلی پایه و جریان نقدینگی است. در ادامه به بررسی کامل این سبک معاملاتی و معرفی تعدادی منابع آموزشی میپردازیم.
سبک RTM مخفف عبارت Read The Market به معنی «خواندن بازار» است، این روش سبکی از پرایس اکشن عرضه و تقاضا است که با خواندن رفتار قیمت، نقدینگی و ساختار بازار، نقاط ورود و خروج دقیق را بدون استفاده از اندیکاتور مشخص میکند. در آر تی ام معاملهگر سعی نمیکند آیندهی قیمت را صرفا پیشبینی کند، بلکه بر اساس تعامل بین عرضه و تقاضا، جمع شدن یا از بین رفتن نقدینگی و رفتار بازیگران بزرگ بازار تحلیل میکند. این سبک بر پایهی این منطق بنا شده که بازار را نیروهای واقعی پول جابهجا میکنند، نه خطوطی که روی نمودار رسم میکنیم. یعنی نقاط ورود یا خروج سرمایههای کلان. برای دستیابی به این هدف، RTM از اصطلاحات زیر استفاده میکند:
در سبک پرایس اکشن RTM تحلیلگر با کنار هم گذاشتن این دادهها، تصویری شفاف از «منطق بازار» به دست میآورد. نتیجه این است که بهجای اینکه کورکورانه دنبال اندیکاتورها برویم، مستقیما رد پای پولهای بزرگ را دنبال میکنیم.
سبک RTM ابتدا در سال ۲۰۱۱ توسط ایف میانته (IFmyante) با هدف آموزش خواندن رفتار قیمت بدون استفاده از اندیکاتور و تمرکز بر تشخیص حرکات پول هوشمند پایهگذاری شد. این روش با ترکیب مفاهیم عرضه و تقاضا، ساختار بازار، روانشناسی نقدینگی و الگوهای خاصی مانند FL ،FTR و QM چارچوبی منسجم و منحصربهفرد برای تحلیل بازار ایجاد کرد. RTM ابتدا به صورت یک جامعه آموزشی در فرومها آغاز شد و سپس به آکادمی رسمی تبدیل گردید با مشارکت اعضای این جامعه، مفاهیم آن تکمیل شد، اما پایه اصلی همچنان بر آموزههای بنیانگذار استوار است.
در سبک آر تی ام کندلها فقط بر اساس نام ظاهریشان (مثل دوجی، چکش، اینگالف و…) تحلیل نمیشوند، بلکه مبنای کار، غلبه یا عدم غلبه یک سمت بازار بر دیگری است. انواع کندل های قیمتی در RTM عبارتند از:
در ادامه به بررسی بیشتر موارد ذکر شده میپردازیم:
کندل بیس در سبک RTM نشاندهنده لحظهای از تعادل نسبی میان خریداران و فروشندگان است؛ جایی که بازار برای لحظاتی متوقف میشود یا در حالت انتظار قرار میگیرد. این کندل قبل یا بعد از یک حرکت شدید قیمتی ظاهر میشود و بدنهای کوچکتر از سایههای خود دارد. رنگ کندل (سبز یا قرمز) در تحلیل اهمیتی ندارد، چرا که هدف، تشخیص ناحیهای از توقف و فشردگی قیمت است.
کندل بیس نشانهای از توقف قیمت فشردگی یا آمادهسازی برای حرکت بعدی است و پایه اصلی رسم زونهای عرضه و تقاضا محسوب میشود. هرچه کندل بیس فشردهتر و واضحتر باشد زونی که از آن ساخته میشود اعتبار بیشتری دارد، در حالی که کندلهای کشیده یا نامنظم دقت تحلیل را کاهش میدهند.
کندل مومنتوم در سبک RTM نشان دهنده تسلط کامل یکی از طرفهای بازار (خریداران یا فروشندگان) بر دیگری است. این نوع کندل زمانی شکل میگیرد که سرمایهگذاران بزرگ با حجم بالا وارد بازار میشوند و باعث حرکت سریع و قاطع قیمت میشوند. کندل مومنتوم بدنه بزرگتر از کل طول سایهها دارد و جهت آن کاملا واضح است؛ مثلا در یک کندل صعودی قیمت از پایین باز شده و بدون تردید تا بالا رشد کرده و بسته میشود.
اگر چند کندل مومنتوم بهطور پیدرپی از یک زون خارج شوند، این نشاندهنده قدرت بالای آن ناحیه و وجود سفارشهای سنگین در آنجاست.
زونهای عرضه و تقاضا با ترکیب یک کندل بیس به علاوه کندل مومنتوم بعدی شناسایی میشوند و اگر ندانیم کدام کندل بیس و کدام مومنتوم است، ممکن است زونی را اشتباه ترسیم کنیم و ورودی ناموفق داشته باشیم.
در سبک RTM، تحلیل ساختار بازار و شناسایی مناطق عرضه و تقاضا نقش کلیدی در تصمیمگیریهای معاملاتی دارند. با تشخیص درست روند، شکست ساختار و زونهای مهم قیمتی، میتوان نقاط ورود و خروج دقیقتری تعیین کرد و با درک رفتار خریداران و فروشندگان، عملکرد بهتری در بازار داشت.
ساختار بازار نشاندهنده جهت حرکت قیمت و روند غالب است. در RTM، فهمیدن روند و نقاط شکست آن کمک میکند تا بفهمیم قدرت بازار در دست خریداران است یا فروشندگان. مفاهیم اصلی ساختار بازار:
شکست ساختار (Structure Break) زمانی رخ میدهد که قیمت از سقف یا کف مهمی در جهت روند فعلی عبور میکند. این موضوع تایید کننده ادامه روند است و یکی از نشانههای مهم در تحلیل RTM است.
اگر قیمت برای اولین بار سقف یا کف مهمی را در خلاف روند شکست، به معنی پایان روند فعلی و شروع روند جدید است. مثلا اگر در روند صعودی قیمت یک کف معتبر را بشکند، احتمال شروع روند نزولی وجود دارد.
این زونها مناطقی هستند که عدم تعادل بین خریداران و فروشندگان باعث بازگشت یا تغییر جهت قیمت میشود.
زونهای عرضه و تقاضا در RTM معمولا بین کندل بیس و کندل مومنتوم تشکیل میشوند. بازه بین آخرین کندل بیس (تعادل) و کندل مومنتوم قوی (حرکت سریع) را به عنوان زون در نظر میگیرند. هرچه حرکت سریعتر و قویتر باشد، زون اعتبار بیشتری دارد.
برخی سفارشات خرید یا فروش بهصورت مخفی (Hidden Orders) در زونهای خاص باقی میمانند؛ این سفارشات توسط بازیگران بزرگ بازار ثبت شدهاند و هدف آنها جذب نقدینگی است.
بر همین اساس، قیمت پس از یک حرکت سریع ممکن است دوباره به این زونها بازگردد تا سفارشات باقیمانده اجرا شوند و سپس واکنش معناداری از خود نشان دهد. شناخت و تحلیل این زونها نیازمند درک عمیق از ساختار بازار و رفتار کندلهاست.
نقدینگی به مقدار سفارشات خرید یا فروش گفته میشود که در بازار منتظر اجرا هستند. معمولا در اطراف سطوح مهم مثل سقفها، کفها، یا حد ضررهای معاملهگران خرد تجمع مییابد. در RTM نقدینگی فقط یک عامل جانبی نیست، بلکه هدف اصلی حرکت قیمت است. یعنی بازار به دنبال نقاطی میرود که نقدینگی قابل توجهی در آنها جمع شده است. در بازارهای بزرگ و بازیگران حرفهای برای اینکه بتوانند حجم عظیمی از سفارشات خود را بدون تغییر زیاد قیمت وارد بازار کنند، نیاز دارند نقدینگی کافی وجود داشته باشد. آنها قیمت را به سمت این نواحی میکشانند تا سفارشات معلق (مثل حد ضررها) را فعال کنند و نقدینگی لازم برای معاملات بزرگ خود را فراهم کنند.
برای تشخیص نقدینگی در سبک معاملاتی RTM باید به موارد زیر توجه بسیاری داشت:
وقتی بدانیم بازار به کجا میرود تا نقدینگی را جذب کند، میتوانیم محلهای برگشت قیمت و ادامه روند را بهتر تشخیص دهیم و معاملات با ریسک کمتر و احتمال موفقیت بالاتر انجام دهیم.
در اطراف سقفها و کفهای بزرگ، تعداد زیادی حد ضرر معاملهگران خرد قرار دارد. این نواحی هدف بازارسازان و بازیگران بزرگ برای جذب نقدینگی هستند. وقتی قیمت به این سطوح نزدیک میشود، حرکتهای ناگهانی و قوی به سمت فعالکردن این حد ضررها رخ میدهد.
گاهی قیمت به سرعت به یک ناحیه خاص حمله میکند تا حد ضررهای جمع شده در آنجا را فعال کند. این حرکت کوتاه مدت و موقتی است اما هدف اصلی آن جذب نقدینگی است تا روند اصلی بازار ادامه پیدا کند.
در RTM، چهار ساختار قیمت وجود دارد که شناخت و درک آنها به معاملهگر کمک میکند نقاط تصمیمگیری مهم را بهتر شناسایی کند. هر ساختار شامل دو حرکت در جهت روند و یک مرحله «بیس» یا تعادل بین آنهاست. این چهار ساختار عبارتاند از:
در ادامه به بررسی همه این موارد خواهیم پرداخت:
الگوی RBR در سبک RTM زمانی رخ میدهد که قیمت ابتدا با یک حرکت صعودی (Rally) بالا میرود، سپس وارد یک فاز توقف و تعادل (Base) میشود و در ادامه دوباره با قدرت بیشتری به صعود خود ادامه میدهد. این ساختار نشاندهنده ورود خریداران قوی به بازار و تمایل برای ادامه روند صعودی است.
ناحیه بیس در این الگو بهعنوان زون تقاضا عمل میکند و بازگشت قیمت به این ناحیه پولبک میتواند فرصت مناسبی برای ورود به پوزیشن خرید (لانگ) باشد، بهویژه در بازارهایی با روند صعودی پایدار.
الگوی DBR زمانی شکل میگیرد که قیمت ابتدا نزول میکند (Drop) سپس وارد فاز تعادل یا مکث (Base) میشود و در ادامه با یک حرکت صعودی (Rally) بازمیگردد. این ساختار نشاندهنده پایان فشار فروش و جذب سفارشات فروش توسط خریداران قوی است، بهطوریکه کنترل بازار از فروشندگان به خریداران منتقل میشود.
ناحیه بیس در این الگو به عنوان زون تقاضا عمل میکند و بازگشت قیمت به این ناحیه میتواند نقطه مناسبی برای ورود به معامله خرید باشد، به ویژه زمانی که بازار در حال پایان دادن به یک اصلاح نزولی است.
الگوی DBD زمانی شکل می گیرد که قیمت ابتدا نزول میکند (Drop)، سپس در فاز بیس (Base) برای مدتی متوقف میشود و دوباره با قدرت بیشتری به نزول خود ادامه میدهد (Drop). این ساختار نشاندهنده تسلط فروشندگان و ادامهدار بودن فشار فروش در بازار است.
ناحیه بیس در این الگو بهعنوان زون عرضه عمل میکند و بازگشت قیمت به این ناحیه میتواند فرصت مناسبی برای ورود به پوزیشن فروش (شورت) باشد. DBD در روندهای نزولی قوی دیده میشود و یکی از معتبرترین نشانههای ادامه کاهش قیمت است.
الگوی RBD زمانی شکل میگیرد که قیمت ابتدا با یک حرکت صعودی (Rally) بالا میرود، سپس وارد فاز تعادل یا بیس (Base) میشود و در ادامه با کاهش قیمت (Drop) به نزول خود ادامه میدهد. این ساختار نشان دهنده کاهش قدرت خریداران و شروع فشار فروش در بازار است.
ناحیه بیس در این الگو به عنوان زون عرضه عمل میکند و بازگشت قیمت به این ناحیه فرصت مناسبی برای ورود به پوزیشن فروش محسوب میشود، بهویژه زمانی که بازار در حال پایان دادن به یک روند صعودی است.
در RTM، همه زونهای عرضه و تقاضا به یک اندازه معتبر نیستند و بسته به نحوه شکلگیری و واکنش قیمت به آنها به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
در ادامه هر یک از این زون یا منطقه ها را توضیح خواهیم داد:
زون اصلی، جایی است که برای اولین بار عدم تعادل شدید بین خریداران و فروشندگان باعث حرکت قدرتمند قیمت میشود. این زون بدون دخالت یا بازگشت به زونهای قدیمی تشکیل شده و به عنوان محل اصلی ایجاد سفارشات بزرگ بازار شناخته میشود؛ زیرا منبع اولیه حرکت بزرگ قیمتزونی، که هیچ زون قبلی با آن همپوشانی ندارد، بیشترین اعتبار و اطمینان را داراست.
زون واکنش منطقهای است که قیمت پیشتر به آن واکنش نشان داده و اکنون ساختار جدیدی روی آن شکل گرفته است. این زون با نواحی قبلی همپوشانی دارد و بیشتر بازتابی از سفارشات قدیمی بازار است. اگرچه اعتبار آن نسبت به زون اصلی کمتر است و نیاز به تأیید بیشتری در تایمفریمهای پایینتر دارد، اما همچنان میتواند موقعیت مناسبی برای معامله باشد، البته با احتیاط و مدیریت ریسک دقیق.
زون تازه، منطقهای است که پس از تشکیل، هنوز قیمت به آن بازنگشته و هیچ سفارشی در آن اجرا نشده است. بهدلیل تازه بودن این ناحیه، احتمال واکنش شدید قیمت در اولین برخورد بسیار بالاست. این واکنش اولیه که به آن First Time Back (FTB) گفته میشود، معمولا بهترین فرصت ورود برای معاملهگر با کمترین میزان ریسک و بیشترین احتمال موفقیت به شمار میرود.
برای اینکه یک زون عرضه یا تقاضا در RTM قابل اعتماد باشد، باید چند معیار کلیدی رعایت شود:
در ادامه به بررسی هر یک از این موارد خواهیم پرداخت:
کیفیت کندل بیس (Base Candle Quality) اهمیت زیادی در تشکیل زون دارد؛ کندل بیس زمانی شکل میگیرد که قیمت برای لحظهای متعادل شده و تعادل نسبی بین خریداران و فروشندگان برقرار است. زونی که با کندل بیس کوچک، شفاف و مختصر ساخته شود، نشاندهنده منطقهای قوی برای ورود سفارشات است. اما اگر کندل بیس بزرگ، کشیده یا شامل چند کندل باشد، اعتبار آن زون کاهش مییابد. به همین دلیل بدون وجود یک کندل بیس با کیفیت، بررسی و تحلیل سایر عوامل زون بیمعنی خواهد بود.
اگر قیمت با چند کندل مومنتوم قوی و پشت سر هم از زون عبور کند، این نشاندهنده وجود سفارشات بزرگ و عدم تعادل واقعی در بازار است. اما اگر قیمت فقط با یک کندل ضعیف از زون خارج شود و سپس متوقف یا بازگردد، احتمالا زون اعتبار کافی ندارد. خروج سریع و قوی قیمت از زون، نشاندهنده تصمیمگیری جدی و حضور فعال بازیگران بزرگ در بازار است.
اعتبار یک زون زمانی بیشتر میشود که جهت حرکت قیمت در تایمفریم فعلی با روند تایمفریم بالاتر هماهنگ باشد. معامله در جهت روند غالب تایمفریم بالاتر ریسک کمتری دارد و احتمال موفقیت آن بیشتر است. اگر زون با روند تایمفریم بالاتر مغایرت داشته باشد، حتی اگر ساختار زون قوی باشد، احتمال شکست یا برگشت ناگهانی قیمت افزایش پیدا میکند. بنابراین، بررسی روند تایمفریمهای بالاتر برای تایید اعتبار زون اهمیت زیادی دارد. بیتوجهی به این فاکتورها میتواند باعث شود معاملهگر در زونهای ضعیف وارد معامله شود، که منجر به ضرر و ناامیدی میشود.
در RTM، چندین ستاپ و الگوی معاملاتی وجود دارند که به معاملهگران کمک میکنند تا نقاط ورود و خروج دقیقتر و با احتمال موفقیت بالاتر پیدا کنند. این ستاپها بر پایه منطق نقدینگی و واکنش بازار به ساختارها و زونهای عرضه و تقاضا شکل گرفتهاند.
انواع این ستاپها شامل:
در ادامه به بررسی هر یک از این الگوها میپردازیم:
الگوی FTR که مخفف Fail to Return است، یکی از الگوهای مهم در ادامه روند به سبک RTM محسوب میشود. این الگو زمانی شکل میگیرد که قیمت پس از شکستن یک سطح حمایت یا مقاومت (SR) با کندل مومنتوم، بازمیگردد اما نمیتواند دوباره به سطح قبلی برسد و در عوض، یک کندل بیس در پایینتر یا بالاتر از آن سطح تشکیل میدهد.
این ناحیه بهعنوان FTR Zone شناخته میشود و محل ورود مناسبی برای معامله در جهت روند غالب است. اگر در آینده این زون شکسته شود، میتواند نشانهای از پایان روند فعلی و آغاز یک ساختار یا جهت جدید در بازار باشد.
کپس (Caps) یک الگوی بازگشتی است که نزدیک سقفهای بازار شکل میگیرد. قیمت ابتدا با حرکت مومنتوم بالا میرود، سپس معاملهگران حرفهای بخشی از سود خود را خارج کرده و قیمت کمی اصلاح میکند. قیمت دوباره صعود میکند و معاملهگران ناوارد وارد پوزیشنهای خرید میشوند.
در این مرحله، پول هوشمند نقدینگی را جذب و با فروش سنگین روند را برمیگرداند. منطقه شکلگرفته قبل از ریزش، به عنوان Caps Zone شناخته میشود و مناسب برای ورود شورت است.
ستاپ سواپ Swap یک زون عرضه یا تقاضا پس از شکسته شدن قوی، نقش خود را عوض میکند؛ یعنی زون عرضه تبدیل به تقاضا میشود یا بالعکس. این تغییر نقش به دلیل فعال شدن حد ضررهای معاملهگران خردهپا و ورود آنها به روند جدید است.
بازگشت قیمت به این زون که قبلا شکسته شده است، واکنش نشان میدهد و محل مناسبی برای ورود است.
PAZ یا Price Action Zone منطقهای است که پس از شکست ساختار و ورود به یک خلا نقدینگی ایجاد میشود. پس از شکست ساختار اصلی، قیمت وارد این زون میشود و تا رسیدن به ساختار بعدی حرکت میکند.
این زون نشاندهنده تغییر در جریان سفارشات یا احساسات معاملهگران است و میتواند فرصتهای کوتاهمدت معامله فراهم کند.
الگوی 3Drive از سه موج متوالی تشکیل شده که هر موج سقف یا کف جدیدی میسازد اما با مومنتوم کمتر نسبت به موج قبلی.
این الگو نشاندهنده خستگی روند و احتمال بازگشت قیمت است. این الگو به عنوان تاییدیهای برای قدرت زونهای عرضه یا تقاضا استفاده میشود و به تنهایی سیگنال ورود نیست.
الگوی CP یا Compression نشان دهنده تضعیف تدریجی روند غالب در بازار است و احتمال بازگشت سریع و قوی را بالا میبرد. در این حالت، قیمت چندین زون عرضه یا تقاضا را پشت سر هم تست میکند و نقدینگی را جذب میکند.
پس از این جذب نقدینگی، وقتی قیمت به زون اصلی میرسد، حرکت برگشتی سریع و قوی شکل میگیرد.
QM یا Quasimodo یک الگوی بازگشتی دقیق است که بر پایه شکستهای متوالی ساختار و دستکاری معاملهگران شکل میگیرد. ابتدا قیمت یک سقف یا کف جدید میسازد، سپس به ساختار قبلی بازمیگردد و بعد سقف یا کف جدیدی بالاتر یا پایینتر ایجاد میکند که روند را نقض میکند.
منطقه بین دو سقف یا دو کف آخر، زون QM است که محل ورود با احتمال بالا برای تغییر روند است.
ساختار دایموند یا لوزی یک ساختار پیچیده بازگشتی است که پس از QM رخ میدهد. در این الگو، منطقه QM توسط قیمت شکسته و نادیده گرفته میشود، سپس قیمت به سرعت فراتر رفته و روند را برمیگرداند.
شکل این الگو شبیه به الماس است و یکی از قویترین نشانههای بازگشت بازار محسوب میشود.
سبک معاملاتی RTM با تمرکز بر رفتار قیمت و منطق بازار، مزایای مهمی مانند دقت بالا در تحلیل و نسبت سود به زیان مناسب دارد، اما در عین حال برای یادگیری نیازمند تمرین زیاد و درک عمیق ساختار بازار است. در این بخش به بررسی کامل نقاط قوت و ضعف این سبک میپردازیم:
از مزایا سبک معاملاتی RTM می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
از معایب سبک معاملاتی RTM میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
RTM و ICT هر دو بر اساس مفاهیم پول هوشمند و نقدینگی بنا شدهاند اما رویکرد متفاوتی دارند. RTM بیشتر روی «خواندن لحظهای بازار» با استفاده از ساختار قیمت، زون های عرضه و تقاضا و الگوهای واکنشی تمرکز میکند. ICT اما ساختار منظمتر و سیستماتیک تری دارد که شامل مدلهای بازارساز، شکافهای ارزش منصفانه و زمانبندی دقیق ورود و خروج است. RTM انعطاف پذیرتر و متکی به تفسیر معاملهگر است، در حالی که ICT مجموعه قوانین و فیلترهای مشخصی را ارائه میدهد. ترکیب این دو سبک میتواند درک عمیقتری از نقدینگی و ساختار بازار ایجاد کند.
بهترین استاد سبک RTM ایف میانته است کسی که بنیانگذار آکادمی RTM محسوب میشود. او ساختار آموزشی این سبک را بهصورت منظم و مرحلهای تدوین کرده و زونهای معتبر را آموزش داده است. فرد دیگری که به تدریس این سبک آن هم به زبان فارسی پرداخته است، سعید خاکستر است که یک معاملهگر و مدرس بازارهای مالی است. او با بهرهگیری از آموزههای اساتیدی مانند سم سیدن (Sam Seiden)، لنس بگز (Lance Beggs)، آلفونسو مورنو (Alfonso Moreno) و ایف میانته سبک شخصی خود را توسعه داده و به آموزش مفاهیم پرایس اکشن rtm به زبان فارسی پرداخته است.
برای یادگیری آر تی ام بهترین نقطه شروع، دورههای رسمی آکادمی RTM و محتوای آموزشی منتشر شده توسط جامعه این سبک است. در ادامه تعدادی از این منابع را برایتان ذکر میکنیم:
سبک RTM یا Read The Market روشی تحلیلی برای خواندن بازار است که به جای استفاده از اندیکاتورها، بر ساختار بازار، نقدینگی و جریان سفارشات تمرکز دارد و هدف آن شناسایی نقاط ورود و خروج پول هوشمند است. مفاهیم اصلی آن شامل کندلهای بیس و مومنتوم، ساختارهای RBR، DBR، DBD و RBD زونهای عرضه و تقاضا (اصیل، واکنشی، تازه) و معیارهای اعتبار زونهاست. در این سبک نقدینگی سوخت حرکت قیمت محسوب میشود و شکار حدضرر، شکست ساختار و جذب سفارشات پایه تصمیمگیری هستند.
امتیاز خود به این مطلب را ثبت کنید
دیدگاه شما بعد از تایید در سایت نمایش داده خواهد شد
نظرات حاوی الفاظ رکیک، توهین، شماره تلفن و موبایل، آدرس ایمیل، عقاید سیاسی، نام بردن از مسئولین و امثالهم تایید نمیشود.
هنوز کسی نظری ثبت نکرده!