سیف بروکر
الگو شارک چیست؟ + آموزش معامله با الگوی کوسه

الگو شارک چیست؟ + آموزش معامله با الگوی کوسه

دسته‌بندی‌ها:

تاریخ به روز رسانی:

۱۴۰۴/۵/۲۹

در بین معامله‌گران، تعداد زیادی از آن‌ها علاقه بسیاری زیادی به استفاده از الگوهای هارمونیک جهت اجرای معاملات خود دارند. در این بین یکی از این الگو‌ها، الگوی هارمونیک شارک است. این الگو با استفاده از سطوح فیبوناچی دید خوبی نسبت به نقاط بازگشت بازار ارائه می‌کند. در ادامه این مقاله به بررسی این الگو و نحوه استفاده آن خواهیم پرداخت.

الگو شارک چیست؟

الگوی شارک (shark pattern) یکی از الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال است که برای پیش بینی نقاط احتمالی بازگشتی بازارها استفاده می‌شود. این الگو نسبتا جدید است و توسط اسکات کارنی (Scott Carney) در سال ۲۰۱۱ کشف شد و نوعی از الگوهای رایج‌تر مانند گارتلی، بت و باترفلای به حساب می‌آید. همچنین، شارک بخش مهمی از الگوی هارمونیک ۵-۰ نیز محسوب می‌شود. ساختار این الگو شامل پنج نقطه نوسانی متمایز و چهار لگ (Leg) است. در حالی که سایر الگوها از نمادهای X، A، B، C و D برای شناسایی نقاط استفاده می‌کنند، اسکات کارنی از نمادهای O، X، A، B و C استفاده کرده است. به این معنا که معامله‌گران به جای نقطه D، به دنبال ورود در نقطه C هستند.

انواع الگوی شارک

الگوی کوسه در تحلیل تکنیکال به طور کلی به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود که عبارتند از:

  1. الگوی شارک صعودی (Bullish Shark)
  2. الگوی شارک نزولی (Bearish Shark)

این دو الگو بسته به جهت حرکت قیمت و روند بازار، سیگنال‌های متفاوتی ارائه می‌دهند که در ادامه آنها را بررسی می‌کنیم:

  1. الگوی شارک صعودی (Bullish Shark)

الگوی شارک صعودی یک ساختار هارمونیک ۵ نقطه‌ای است که در انتهای روند نزولی ظاهر می‌شود و خبر از احتمال بازگشت قیمت به سمت بالا می‌دهد. ظاهر این الگو شبیه حرف M است؛ نقطه B بالاتر از X قرار می‌گیرد و نقطه C یک اصلاح عمیق از OX (۸۸٪–۱۱۳٪) هم‌راستا با امتدادی بین ۱۶۱.۸٪ تا ۲۲۴٪ از XA است که به‌عنوان منطقه بازگشت (PRZ) شناخته می‌شود. معامله‌گران سفارش خرید در این محدوده قرار می‌دهندو حد ضرر را پایین‌تر از C و اهداف قیمتی را نزدیک A و B تنظیم می‌کنند. با این حال، دقت در تشخیص نسبت‌ها و استفاده از ابزارهای تاییدکننده ضروری است، چرا که الگو همیشه موفق نیست و ممکن است شکست بخورد.

انواع الگوی شارک
برخلاف خیلی از الگوهای هارمونیک، شارک از نقطه‌ی X شروع نمی‌شود؛ بلکه پایه‌ی آن روی نقطه O و A است.
  1. الگوی شارک نزولی (Bearish Shark)

الگوی شارک نزولی در انتهای یک روند صعودی ظاهر می‌شود و نشان‌دهنده احتمال برگشت قیمت به سمت پایین است. ساختار آن از پنج نقطه O–X–A–B–C تشکیل شده و با استفاده از نسبت‌های فیبوناچی خاص، ناحیه‌ای موسوم به منطقه بازگشت احتمالی (PRZ) را مشخص می‌کند؛ جایی که انتظار می‌رود روند صعودی متوقف و حرکت نزولی آغاز شود. از نظر ظاهری، شارک نزولی شکلی شبیه به حرف W دارد. در این الگو نقطه B پایین‌تر از X قرار می‌گیرد، و سپس نقطه C که مهم‌ترین بخش الگو است در امتداد نزولی بسیار گسترش‌یافته شکل می‌گیرد. این نقطه باید هم‌زمان بین ۸۸٪ تا ۱۱۳٪ اصلاح OX و همچنین بین ۱۶۱.۸٪ تا ۲۲۴٪ امتداد XA باشد. این هم‌پوشانی نسبت‌ها همان جایی است که معامله‌گران آن را سیگنال برگشت نزولی تلقی می‌کنند. حد ضرر بالاتر از نقطه C و اهداف قیمتی روی نقاط A و B تنظیم می‌شود. با این حال، مثل تمام الگوهای هارمونیک، برای کاهش خطا بهتر است از ابزارهای تاییدکننده مانند کندل‌های بازگشتی یا نواحی مقاومت استفاده شود.

ویژگی الگوی شارک

مانند تمام الگوهای هارمونیک برای معتبر بودن الگوی شارک و امکان معامله، باید نسبت‌های مشخص فیبوناچی رعایت شوند. با این حال، این الگو ویژگی خاصی دارد و از نسبت‌های ۸۸.۶٪ و ۱۱۳٪ برای شناسایی نقاط احتمالی بازگشت استفاده می‌کند. بسیاری از معامله‌گران از جمله خود اسکات کارنی، معتقدند که الگوی کوسه قبل از حرکات شدید قیمتی ظاهر می‌شود که ممکن است به راحتی از دید معامله‌گران پنهان بماند. بنابراین معامله با الگوی شارک نیازمند رویکرد فعال‌تری است تا بهترین شانس موفقیت حاصل شود و به همین دلیل برای معامله‌گران روزانه مناسب است.

نحوه رسم الگوی کوسه

همان‌طور که گفته شد، الگو شارک شامل پنج نقطه کلیدی نوسانی (O، X، A، B و C) است که با چهار لگ متصل می‌شوند (OX، XA، AB و BC). به طور خاص:

  1. شناسایی نقطه شروع (O/X): نقطه O معمولا یک سقف یا کف واضح در نمودار است که بازار در آنجا یک حرکت شدید قبل از اصلاح انجام داده است. این نقطه به عنوان مبنای شروع الگو عمل می‌کند و باید از نظر ساختار کندل‌ها و حجم معاملات تایید شود تا مطمئن شوید که یک حرکت اصلی شکل گرفته است.
  2. رسم لگ اول (OX): لگ OX نشان‌دهنده حرکت شتابی (Impulse) اولیه است که جهت غالب بازار را مشخص می‌کند. این حرکت باید واضح و قدرتمند باشد، زیرا پایه‌ای برای محاسبه نسبت‌های فیبوناچی لگ‌های بعدی فراهم می‌کند.
  3. رسم لگ دوم (XA): لگ XA یک بازگشت اصلاحی (Retracement) است که بین ۳۸.۲٪ تا ۸۸.۶٪ نسبت به لگ OX حرکت می‌کند. این لگ به بازار فرصت می‌دهد تا قبل از ادامه حرکت اصلی کمی اصلاح شود. دقت کنید که XA هرگز نباید فراتر از نقطه O برود، زیرا در آن صورت الگو نامعتبر می‌شود.
الگو شارک
الگوی شارک اغلب قبل از یک حرکت شارپ دیده می‌شود؛ پس می‌تواند فرصت‌های عالی با ریسک به ریوارد بالا بدهد.
  1. رسم لگ سوم (AB): لگ AB باید فراتر از نقطه X حرکت کند و یک حرکت شتابی دوم محسوب می‌شود. این لگ می‌تواند به شکل دو سقف یا دو کف دیده شود و نشان‌دهنده فشار بازار در جهت مخالف اصلاح قبلی است.
  2. رسم لگ چهارم (BC): لگ BC به سمت نزدیک نقطه O بازمی‌گردد و نقطه C را می‌سازد که همان نقطه ورود به معامله است. نسبت BC نسبت به AB بین ۱۶۱.۸٪ تا ۲۲۴٪ و نسبت BC نسبت به OX بین ۸۸.۶٪ تا ۱۱۳٪ است. این لگ معمولا با کندل‌های با شدو بلند همراه است و نشانه‌ای از بازگشت محتمل قیمت محسوب می‌شود.

ساختار و سطوح فیبوناچی الگو شارک

این الگو وابستگی بسیار زیادی به سطوح فیبوناچی دارد، بنابراین باید نسبت های زیر رعایت شوند:

  • لگ AB نسبت به XA بین ۱۱۳٪ تا ۱۶۱.۸٪ امتداد می‌یابد.
  • لگ BC نسبت به AB بین ۱۶۱.۸٪ تا ۲۲۴٪ امتداد می‌یابد.
  • لگ BC نسبت به OX بین ۸۸.۶٪ تا ۱۱۳٪ امتداد می‌یابد.

همچنین، نقطه A می‌تواند در هر جایی بین O و X باشد، اما نمی‌تواند فراتر از O حرکت کند.

معامله با الگوی شارک

الگوی شارک را می‌توانید در بازار فارکس یا هر دارایی مالی دیگر و در تمامی تایم‌فریم‌ها استفاده کرد. در ادامه، شیوه معامله با این الگو را بررسی خواهیم کرد.

نقطه ورود (Entry point)

اگر الگوی شارک در حال شکل‌گیری باشد، معامله‌گران یا یک لیمیت اوردر قرار می‌دهند یا منتظر تایید می‌مانند و با یک مارکت اوردر وارد معامله می‌شوند. از آنجا که نقطه C بین ۸۸.۶٪ تا ۱۱۳٪ قرار می‌گیرد، می‌توانید یک لیمیت در هر یک از این دو نقطه قرار دهید.

الگوی کوسه
نسبت‌های فیبوناچی‌ این الگو خاص هستند؛ بنابراین باید با دقت رسم شود (بسیاری تازه‌کارها آن را با کراب یا بت اشتباه می‌گیرند).

به‌طور جایگزین، ممکن است ترجیح دهید منتظر بسته شدن یک کندل تایید (Confirmation Candle) بمانید، مثل یک کندل بازگشتی نزولی (Bearish Reversal Candle) مانند شوتینگ استار (Shooting Star)، و سپس با مارکت اوردر وارد معامله شوید. اگر از اندیکاتورهای دیگر مانند RSI یا MACD استفاده می‌کنید، می‌توانید با این اندیکاتورها نیز دنبال تایید باشید، مثلا کراس اوور MACD.

حد ضرر (Stop Loss)

می‌توانید حد ضرر را کمی بالاتر (برای الگو کوسه نزولی) یا کمی پایین‌تر (برای الگو کوسه صعودی) از نقطه ۱۱۳٪ پیش‌بینی‌شده قرار دهید. یا اینکه یک عدد مناسب مانند ۱۱۵٪ را به عنوان نقطه‌ای که الگو دیگر معتبر نیست انتخاب کرده و استاپ لاس را بالاتر یا پایین‌تر از این سطح قرار دهید.

حد سود (Take Profit)

بسیاری از معامله‌گران در بازگشت ۵۰٪ یا ۶۱.۸٪ لگ BC شروع به برداشت سود می‌کنند. پس از آن، برداشت سود در نقاط X یا B نیز رایج است، و برخی ترجیح می‌دهند موقعیت خود را در افزایش ۱.۶۱۸ لگ BC ببندند.

تفاوت الگوی کوسه با گارتلی و خرچنگ

جدا از آنکه تمامی این الگوها، به عنوان الگوهای هارمونیک شناخته می‌شوند باید تفاوت‌های این الگوها را با یکدیگر دانست تا بتوان با دقت بیشتری در معاملات عمل کرد. در ادامه به تعدادی از این تفاوت‎‌ها خواهیم پرداخت:

تفاوت در نحوه تعیین موج D: الگوی کوسه برای تعیین موج D از فیبو گسترشی یا Fib extension استفاده می‌کند، در حالی که الگوی گارتلی از فیبو اصلاحی یا Retracement جهت تعیین موج D استفاده می‌کند.

تفاوت در تعداد شمارش موج‌ها: الگوی کوسه مانند الگو خرچنگ از یک شیوه 5 موجی جهت شمارش موج ها استفاده می‌کند در حالی که الگوی گارتلی از یک ساختار 4 موجی جهت درک بازار استفاده می‌کند که این امر باعث تفاوت در ساختار این الگوها می‌شود.

اندازه حرکت موج آخر: در الگوی خرچنگ موج آخر ممکن است نقطه شروع نیز بالاتر برود در صورتی که در الگو گارتلی ممکن است موج آخر قبل از نقطه شروع یا همان (X) به پایان برسد. در حالت کلی اعتبار الگوی کوسه و خرچنگ از گارتلی بیشتر است.

کاربرد کوسه در بازارهای مالی

از این الگو می‌توان برای شناسایی نقاط پایانی حرکت اصلاحی استفاده کرد. زمانی که موج D در این الگو به پایان می‌رسد معمولا بازار به حرکت خود در جهت روند قبلی ادامه می‌دهد و این نقاط می‌توانند نقاط خوبی جهت ورود به معاملات در جهت روند اصلی بازار باشند.

خطاهای رایج معامله‌گران در الگوی Shark

در هنگام استفاده از الگوی کوسه اشتباهات رایجی وجود دارند که معامله‌گران دچار آن‌ها می‌شوند، در ادامه به بررسی این اشتباهات خواهیم پرداخت:

  • انتخاب نادرست نقطه شروع (O/X): بسیاری از معامله‌گران نقطه O را در جایی انتخاب می‌کنند که حرکت قیمت هنوز کامل تثبیت نشده یا اصلاح کوچکی رخ داده است. این اشتباه باعث می‌شود نسبت‌های فیبوناچی لگ‌های بعدی اشتباه محاسبه شود و کل الگو نامعتبر شود. همیشه نقطه شروع باید یک سقف یا کف واضح و معتبر باشد که پایه حرکت اصلی بازار را تشکیل می‌دهد.
  • نادیده گرفتن نسبت‌های فیبوناچی: یک اشتباه رایج دیگر، عدم رعایت دقیق نسبت‌های فیبوناچی برای لگ‌های AB و BC است. حتی کمی انحراف بیش از حد می‌تواند اعتبار الگو را کاهش دهد. برای مثال، اگر لگ AB خیلی کوتاه یا خیلی بلند باشد و نسبت ۱۱۳٪ تا ۱۶۱.۸٪ رعایت نشود، احتمال بازگشت قیمت در نقطه C کاهش می‌یابد.
الگو شارک در تحلیل تکنیکال
ورود به معامله صرفا بر اساس تشخیص محدوده بازگشتی (PRZ) می‌تواند پرریسک باشد؛ بنابراین لازم است پیش از ورود، بازار نشانه‌های معتبر بازگشت را تایید نماید.
  • ورود زودهنگام به معامله: برخی معامله‌گران قبل از شکل‌گیری کامل لگ BC یا بسته شدن کندل تایید، وارد معامله می‌شوند. این کار باعث می‌شود وارد معامله‌ای شوند که هنوز سیگنال بازگشتی آن کامل نشده و ممکن است قیمت به‌جای بازگشت، ادامه حرکت مخالف دهد. بهترین کار صبر برای کندل تایید یا کندل با سایه بلند است.
  • تنظیم نامناسب حد ضرر و حد سود: بسیاری حد ضرر را خیلی نزدیک یا خیلی دور از نقاط فیبوناچی قرار می‌دهند. حد ضرر نزدیک باعث فعال شدن زودهنگام می‌شود و حد ضرر خیلی دور ریسک معامله را افزایش می‌دهد. همچنین برداشت سود باید با نسبت‌های استاندارد (مثلا ۵۰٪ یا ۶۱.۸٪ BC) هماهنگ باشد؛ عجله برای بستن معامله ممکن است سودی را که می‌توان کسب کرد را کاهش دهد.
  • نادیده گرفتن روند کلی بازار: الگوی شارک به‌تنهایی تضمینی برای بازگشت قیمت نیست. اگر معامله‌گر جهت روند اصلی را نادیده بگیرد، ممکن است در جهت مخالف بازار وارد معامله شود. همیشه قبل از ورود به معامله، روند کلی و سطوح حمایت یا مقاومت را بررسی کنید و از اندیکاتورهای تکمیلی مانند RSI یا MACD برای تایید استفاده کنید.

خلاصه مقاله الگوی هارمونیک شارک

الگوی شارک با استفاده از نسبت‌های فیبوناچی نقاط بازگشت احتمالی بازار را نشان می‌دهد و برای ورود در نقطه C مناسب است. معامله‌گران باید نقطه شروع دقیق، نسبت‌های صحیح و کندل تایید را رعایت کنند. اشتباهات رایج شامل انتخاب نادرست نقطه O، بی‌توجهی به فیبوناچی، ورود زودهنگام، تنظیم نادرست حد ضرر و سود، و نادیده گرفتن روند کلی بازار است.

ثبت امتیاز مطلب

امتیاز خود به این مطلب را ثبت کنید

01234
15 / 5.0

به اشتراک بگذارید

دیدگاه کاربران

دیدگاه شما بعد از تایید در سایت نمایش داده خواهد شد



نظرات حاوی الفاظ رکیک، توهین، شماره تلفن و موبایل، آدرس ایمیل، عقاید سیاسی، نام بردن از مسئولین و امثالهم تایید نمیشود.

ارزیابی

هنوز کسی نظری ثبت نکرده!