
تاریخ به روز رسانی:
۱۴۰۴/۸/۲۰اندیکاتور بولینگر باند (Bollinger Bands) توسط تحلیلگر برجستهی آمریکایی، جان بولینگر (John Bollinger)، در اوایل دههی ۱۹۸۰ میلادی معرفی شد. بولینگر در آن زمان بهدنبال روشی بود که بتواند نوسانات بازار را به صورت پویا و آماری اندازهگیری کند، نه فقط با میانگینهای متحرک ساده. او در سال ۱۹۸۳ این اندیکاتور را در شبکهی خبری مالی بهطور رسمی معرفی کرد و در سال ۲۰۰۱ کتاب مشهور خود با عنوان Bollinger on Bollinger Bands را منتشر نمود که نقطهی عطفی در شناخت و کاربرد این اندیکاتور بود. این اندیکاتور در سال ۲۰۱۱ بهصورت رسمی به نام جان بولینگر ثبت تجاری شد و امروزه در تمام پلتفرمهای معاملاتی و نرمافزارهای تحلیلی بهصورت پیشفرض در دسترس است. در ادامه به آموزش آموزش اندیکاتور باند بولینگر خواهیم پرداخت.
باند بولینگر در واقع اندیکاتوری برای اندازهگیری نوسانات بازار و سنجش موقعیت نسبی قیمت است. ایدهی اصلی این اندیکاتور بر این مبنا است که در شرایط عادی، قیمت دارایی تمایل دارد در محدودهای مشخص در اطراف میانگین خود نوسان کند. هنگامی که قیمت بیش از حد از میانگین فاصله بگیرد، احتمال بازگشت آن به میانگین افزایش مییابد.

اندیکاتور بولینگر باند با استفاده از مفاهیم آماری، بهویژه انحراف معیار (Standard Deviation)، چارچوبی ارائه داد که بتواند بهصورت دینامیک، محدودهی نوسان عادی قیمت را مشخص کند. به بیان ساده، باند بولینگر نشان میدهد که آیا قیمت فعلی در محدودهای طبیعی است یا از تعادل خارج شده است.
ساختار بولینگر باند از سه خط اصلی تشکیل میشود:
در تنظیمات پیش فرض، از دورهی ۲۰ و ضریب ۲ استفاده میشود که طبق توزیع نرمال آماری، تقریبا ۹۵ درصد از دادههای قیمتی را دربرمیگیرد.
فرمول باند بولینگر به شکل زیر است:
Middle Band = SMA(20)
Upper Band = SMA(20) + 2σ
Lower Band = SMA(20) − 2σ
که در آن، (σ) همان انحراف معیار قیمتها در بازهی ۲۰ روزه است.
اندیکاتور باند بولینگر بهصورت بصری میزان نوسانات بازار را نشان میدهد و زمانی که نوسانات زیاد میشود (افزایش حجم معاملات و حرکت تند قیمتها)، باندها از هم فاصله میگیرند که به آن انبساط (Expansion) گفته میشود. برعکس، در زمانهایی که بازار آرام است و قیمت در محدودهای محدود نوسان میکند، باندها به هم نزدیک میشوند (انقباض یا Squeeze). این رفتار، اساس بسیاری از استراتژیهای معاملاتی است؛ زیرا فشردگی باندها اغلب نشانهی آمادهشدن بازار برای یک حرکت بزرگ و انفجاری است. اما انبساط شدید ممکن است حاکی از پایان روند و احتمال اصلاح قیمت باشد.
بهطور تجربی، بیش از ۹۰٪ از حرکات قیمتی در محدودهی دو باند بالایی و پایینی اتفاق میافتد. هر زمان قیمت از این محدوده خارج شود، میتوان آن را بهعنوان نشانهای از شرایط غیرعادی در نظر گرفت. اگر قیمت برای مدت طولانی بالاتر از خط میانی حرکت کند، روند صعودی در جریان است. برعکس، اگر قیمت زیر خط میانی قرار گیرد، نشانگر روند نزولی است. این خط در واقع بهصورت پویا میتواند همانند سطح حمایت یا مقاومت متحرک عمل کند.
باند بولینگر در تحلیل تکنیکال طیف گستردهای از روشهای تحلیلی مختلف دارد که استفاده میشود. برخی از کاربردهای آن عبارتاند از:

برای معامله از طریق بولینگر باند استراتژی های فوق حرفه ای وجود دارد که عبارتند از:
در ادامه به توضیحات بیشتر استراتژی های بولینگر باند در فارکس خواهیم پرداخت:
زمانیکه فاصلهی بین دو باند بسیار کم میشود، یعنی نوسانات بازار به حداقل رسیده است. در این حالت، هر لحظه امکان یک حرکت قدرتمند وجود دارد. معاملهگران حرفهای منتظر میمانند تا شکست قیمت در یکی از باندها رخ دهد و سپس در جهت شکست وارد معامله شوند. بولینگر خود تاکید میکند که فشردگی جهت خاصی را نشان نمیدهد؛ بلکه تنها از تغییر وضعیت نوسانات خبر میدهد.
عبور قیمت از یکی از باندها میتواند سیگنال آغاز یک روند قوی باشد. با این حال، باید مراقب شکستهای کاذب بود. ترکیب این اندیکاتور با حجم معاملات یا اندیکاتورهای مومنتوم (مانند RSI و MACD) میتواند احتمال موفقیت را بالا ببرد.
در بازارهای خنثی، باندهای بالا و پایین مانند دیوارهای حمایت و مقاومت عمل میکنند. زمانیکه قیمت به باند بالا میرسد، احتمال برگشت به خط میانی وجود دارد. معاملهگران در این حالت از سیگنالهای بازگشتی برای ورود و خروج استفاده میکنند.
یکی از جذابترین کاربردهای باند بولینگر، تشخیص الگوهای کلاسیک در کنار آن است.
-(1).jpg&w=3840&q=100)
هیچ تنظیم ثابتی برای همهی بازارها وجود ندارد. تنظیمات استاندارد (۲۰، ۲) برای بیشتر نمودارهای روزانه مناسب است، اما بسته به سبک معامله باید پارامترها را تغییر داد:
همچنین در بازارهای پرنوسان مانند ارز دیجیتال، گاهی استفاده از میانگین متحرک نمایی (EMA) به جای SMA میتواند حساسیت اندیکاتور را افزایش دهد.
باند بولینگر زمانی بیشترین کارایی را دارد که با اندیکاتورهای دیگر ترکیب شود. بهطور کلی سه نوع ترکیب پرکاربرد وجود دارد:
باند بولینگر فقط یک اندیکاتور ریاضی نیست؛ بلکه بازتابی از رفتار جمعی سرمایهگذاران است. در زمانهایی که قیمت به باند بالایی نزدیک میشود، طمع و هیجان در بازار افزایش مییابد. در مقابل، لمس باند پایینی نشانهی ترس و فروش هیجانی است. درک این چرخههای احساسی میتواند به تریدرها کمک کند تا تصمیمات هوشمندانهتری بگیرند.
مطالعات دانشگاهی نشان دادهاند که استراتژیهای باند بولینگر در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ سودآوری قابلتوجهی داشتند. برای مثال، قبل از معرفی عمومی این اندیکاتور، بازده روزانهی میانگین معاملات مبتنی بر آن حدود ۰.۴۵۴٪ بود. اما پس از انتشار رسمی در سال ۱۹۸۳، و مخصوصا پس از کتاب بولینگر در سال ۲۰۰۱، سودآوری آن بهتدریج کاهش یافت؛ بهگونهای که در برخی بازارها تا ۱۵۶٪- افت مشاهده شد. این روند با فرضیهی خودتخریبی (Self-Destructive Strategy) همخوانی دارد: هرچه یک استراتژی بیشتر شناخته شود، اثرگذاری آن کمتر میشود.
مهمترین مزایای اندیکاتور باند بولینگر در فارکس عبارتند از:

با وجود کاربرد گسترده، بولینگر باند محدودیتهایی دارد:
در بازارهای پرنوسان امروزی مانند ارزهای دیجیتال، باند بولینگر نقش بالاتری پیدا کرده است. تریدرها از آن برای شناسایی «فشردگی قبل از انفجار» استفاده میکنند و بسیاری از الگوریتمهای معاملاتی، ترکیب بولینگر باند با تحلیل حجم (مثلا Chaikin Money Flow) را مبنای شناسایی لحظهی شکست میدانند. همچنین در معاملات الگوریتمی، باند بولینگر با میانگینهای متحرک نمایی و فیلترهای نویز ترکیب میشود تا دقت تصمیمگیری ماشینها افزایش یابد.
اندیکاتور باند بولینگر (Bollinger Bands) در اوایل دههی ۱۹۸۰ میلادی توسط جان بولینگر معرفی شد. هدف اصلی او از طراحی این اندیکاتور، ارائهی روشی پویا برای سنجش نوسانات بازار و شناسایی محدودههای قیمتی طبیعی داراییها بود.بولینگر باند با ترکیب میانگین متحرک ساده (SMA) و انحراف معیار (σ)، به تحلیلگران اجازه میدهد تا بفهمند قیمت در چه زمانی از تعادل خارج شده یا احتمال بازگشت به میانگین وجود دارد. بهطور آماری، این ساختار طوری طراحی شده که حدود ۹۵٪ از تغییرات قیمتی در محدودهی دو باند بالا و پایین رخ دهد. گسترش یا فشردگی باندها، میزان نوسان و انرژی نهفته در بازار را بهصورت بصری نشان میدهد. کاربردهای بولینگر باند بسیار متنوعاند؛ از تشخیص اشباع خرید و فروش گرفته تا شناسایی نقاط بازگشت و تایید شکستهای قیمتی. معاملهگران حرفهای از استراتژیهایی مانند فشردگی باند (Squeeze) برای پیشبینی حرکات انفجاری و از ترکیب آن با اندیکاتورهای مکملی چون RSI، MACD، OBV یا CMF برای افزایش دقت تحلیلی بهره میبرند.
امتیاز خود به این مطلب را ثبت کنید










دیدگاه شما بعد از تایید در سایت نمایش داده خواهد شد
نظرات حاوی الفاظ رکیک، توهین، شماره تلفن و موبایل، آدرس ایمیل، عقاید سیاسی، نام بردن از مسئولین و امثالهم تایید نمیشود.
هنوز کسی نظری ثبت نکرده!
