نویسنده:
واگرایی زمانی رخ میدهد که بین حرکت قیمت و قدرت واقعی بازار تضاد وجود دارد. این یعنی قیمت در حال ثبت قله یا کف جدید است، اما پشت این حرکت، شتاب یا نیروی کافی وجود ندارد. این اختلاف میتواند نشانهای باشد از اینکه روند در حال تغییر است یا حداقل قدرت آن کاهش یافته است. در این مقاله توضیح میدهیم که چگونه میتوان بدون اندیکاتور، واگرایی را تشخیص داد.
واگراییها به دو نوع اصلی تقسیم میشوند: واگرایی معمولی و واگرایی مخفی. واگرایی معمولی نشانهای از بازگشت روند است؛ مثلا زمانی که قیمت سقف جدیدی ثبت میکند اما پشت این سقف، قدرت کمتری نهفته است. از سوی دیگر، واگرایی مخفی بیشتر نشانه ادامه روند فعلی است؛ مثلا زمانی که در یک روند صعودی، قیمت اصلاح کرده ولی توانایی شکستن کف قبلی را نداشته باشد و دوباره به صعود ادامه دهد. برای مطالعه بیشتر درباره واگرایی ها به مقاله واگرایی یا دیورژانس چیست مراجعه کنید.
تشخیص واگراییها بدون استفاده از اندیکاتورها میتواند مقداری دشوار باشد و نیاز به تجربه بیشتر داشته باشد. پس پیشنهاد میشود ابتدا این کار با اندیکاتور ها انجام دهید و پس از تسلط به بازار از این روشها استفاده کنید. به طور کلی برای تشخیص واگرایی بدون استفاده از اندیکاتورها میتوانید از روش های زیر استفاده کنید:
در ادامه به بررسی هر یک از روش های ذکر شده میپردازیم:
برای شناسایی واگرایی بدون اندیکاتور ابتدا باید به ساختار قلهها و درههای نمودار توجه کنیم، در روندهای صعودی، سقفها یکی پس از دیگری باید بالاتر ساخته شوند.
اگر مشاهده کردیم که قیمت سقف جدیدی زده ولی فاصله آن با سقف قبلی بسیار کم است یا حرکت کندی داشته، ممکن است این سقف از قدرت کافی برخوردار نباشد. همچنین در روند نزولی، اگر کفهای جدید ضعیفتر و کوتاهتر باشند، این میتواند نشانهای از ضعف روند نزولی و احتمال تغییر جهت باشد.
نکته مهم دیگر، بررسی شتاب و انرژی حرکات قیمتی است؛ برای مثال، اگر در روند صعودی، قیمت در گذشته با شتاب و کندلهای قوی به سمت بالا حرکت میکرده، اما در حال حاضر برای ثبت سقف جدید کندتر شده یا اصلاحهای بیشتری در مسیر دارد، این کاهش شتاب میتواند نشانهای از واگرایی باشد. در واقع، هرچقدر مسیر صعود یا نزول طولانیتر و پرزحمتتر شود، احتمال تغییر روند بیشتر است.
یکی از راه های مهم تشخیص ضعف در روند، توجه به شکل کندلها در قلهها و درهها میباشد، اگر در نقطهای که قیمت سقف جدیدی ثبت میکند، کندلهای کوچک، دوجی یا دارای سایههای بلند ظاهر شوند، این نشان میدهد که بازار در تصمیمگیری دچار تردید شده است.
به طور خاص، سایههای بالایی بلند در سقفها یا سایههای پایینی بلند در کفها میتواند نشاندهنده پایان یک حرکت و شروع واگرایی باشد. این موضوع مخصوصا زمانی اهمیت پیدا میکند که بازار علیرغم ثبت عددی بالاتر، تمایل کمتری به ادامه مسیر دارد.
اگر روندی در گذشته با اصلاحهای کوچک حرکت میکرده، اما اکنون اصلاحها عمیقتر شدهاند، میتوان این را بهعنوان یک زنگ خطر در نظر گرفت. برای مثال، در یک روند صعودی اگر بازار پس از یک صعود، بیش از 50 درصد فیبوناچی کل مسیر را اصلاح میکند، این موضوع نشاندهنده کاهش قدرت خریداران است.
همین مسئله در روند نزولی نیز وجود دارد، چنین اصلاحهای بزرگی که بهصورت پیدرپی رخ دهند، میتوانند نشانه واگرایی باشند.
یکی دیگر از نشانههای واگرایی زمانی دیده میشود که حرکات قیمتی برای رسیدن به سقف یا کف جدید، زمان بیشتری نسبت به گذشته صرف میکنند. اگر قبلا قیمت در عرض چند کندل یا روز به سقف جدید میرسید اما اکنون برای رسیدن به سقف جدید نیاز به زمان و تلاش بیشتری دارد، با ضعف روند و واگرایی مواجه هستیم.
این موضوع با افزایش نوسانات و بیتصمیمی بازار همراه است.
فرض کنید قیمت در یک روند صعودی قرار دارد و دو سقف متوالی ساخته است. در سقف اول، قیمت بهسرعت و با کندلهای قوی بالا رفته و اصلاح کوچکی داشته است. اما در سقف دوم، اگرچه عدد قیمتی بالاتر از سقف اول است، ولی حرکت کندتر، کندلها ضعیفتر و اصلاحها عمیقتر شدهاند. این تفاوت در رفتار بازار بین دو سقف، به ما میگوید که اگرچه قیمت در حال رشد است، اما قدرت بازار دیگر آنطور که باید، پشت آن نیست.
شناسایی واگرایی تنها از روی نمودار قیمت، مهارتی است که نیاز به تمرین و دقت بالا دارد. با بررسی دقیق قلهها و درهها، شتاب حرکات، شکل کندلها و عمق اصلاحات میتوان بهراحتی علائم واگرایی را تشخیص داد. این روش نهتنها تحلیل شما را از ابزارهای جانبی بینیاز میکند، بلکه باعث میشود درک عمیقتری از رفتار بازار و روانشناسی معاملهگران پیدا کنید.
امتیاز خود به این مطلب را ثبت کنید
دیدگاه شما بعد از تایید در سایت نمایش داده خواهد شد
نظرات حاوی الفاظ رکیک، توهین، شماره تلفن و موبایل، آدرس ایمیل، عقاید سیاسی، نام بردن از مسئولین و امثالهم تایید نمیشود.
هنوز کسی نظری ثبت نکرده!