تاریخ به روز رسانی:
۱۴۰۴/۵/۲۲افراد بسیاری را میتوان در بازارهای مالی نام برد که صاحب سبک باشند و بتوانند درباره این حوزه ابراز نظر کنند، اما بی شک یکی از نخبگان این حوزه که تاکید بسیاری بر احساسات بازار یا همان Market Sentiment داشته و حتی کتابی نیز در این باره به چاپ رسانده است، باب فارل است. در ادامه این مقاله به معرفی باب فارل و بررسی 10 قانون طلایی این معاملهگر برجسته خواهیم پرداخت.
باب فارل (Bob Farrell) از برجستهترین تحلیلگران وال استریت است که پس از فارغ التحصیلی از مدرسه بازرگانی کلمبیا در سال ۱۹۵۵ و شاگردی نزد بنجامین گراهام، در ۱۹۵۷ به مریل لینچ پیوست. او بیش از ۲۵ سال تحلیلگر ارشد بازار این شرکت بود و بارها بهعنوان بهترین زمان سنج بازار معرفی شد. فارل نخستین کسی بود که مفهوم «تحلیل احساسات بازار» را مطرح کرد و در سال ۱۹۹۸ «۱۰ قانون بازار» را منتشر ساخت که همچنان مرجع سرمایهگذاران است. پس از بازنشستگی، موسسه مشاوره مالی خود را تاسیس و به مشاوره به مشتریان نهادی ادامه داد.
باب فارل با ذکر 10 قانون طلایی در بازار های مالی سعی داشته است تا راه درست را به فعالان این حوزه نشان دهد و آنها را از ضررهایی که در نتیجه طمع و یا ترس از دست دادن (FOMO) ایجاد میشود دور کند.
در ادامه به بیان این قوانین و توضیح آنها خواهیم پرداخت:
روندهایی که بیش از حد در یک جهت ادامه پیدا میکنند، در نهایت به میانگین بلند مدت خود برمیگردند. حتی در یک روند صعودی یا نزولی قوی، قیمتها اغلب به یک میانگین متحرک بلندمدت بازمیگردند.
این قانون به معاملهگران کمک میکند تا بتوانند نقاط احتمالی بازگشت قیمت را شناسایی کنند و تصمیمات خرید یا فروش خود را هوشمندانهتر بگیرند.
حرکات بیش از حد در یک جهت، باعث حرکات بیش از حد در جهت مخالف میشوند؛ مانند یک پاندول. هرچه به یک سمت بیشتر حرکت کند، به همان میزان به سمت دیگر بازمیگردد.
این رفتار نشان میدهد که بازارها نه همیشه صعودی هستند و نه همیشه نزولی؛ بلکه تمایل دارند پس از حرکات افراطی، اصلاحاتی در جهت مخالف انجام دهند.
دورههای جدید وجود ندارند، افراطها هرگز دائمی نیستند؛ هر چند سال یکبار یک گروه خاص از سهام داغ میشوند، اما موجهای سفتهبازی برای همیشه دوام ندارند. در ۱۰۰ سال گذشته، حبابهای سفتهبازی مختلفی در گروههای مختلف سهام دیدهایم. خودرو، رادیو و برق محرک رونق دهه ۱۹۲۰ بودند. سهام Nifty-Fifty بازار صعودی اوایل دهه ۱۹۷۰ را پیش برد. سهام بیوتکنولوژی تقریبا هر ۱۰ سال یکبار دچار حباب میشوند و در اواخر دهه ۱۹۹۰ هم حباب داتکام شکل گرفت.
عبارت «این بار فرق دارد» شاید خطرناکترین جمله در سرمایهگذاری باشد. جسی لوریستون لیورمور میگوید: «درسی که زود آموختم این است که هیچ چیز جدیدی در والاستریت وجود ندارد. چنین چیزی نمیتواند باشد، چون سفتهبازی به قدمت کوههاست. هر اتفاقی که امروز در بازار سهام میافتد، قبلا رخ داده و دوباره هم رخ خواهد داد.»
بازارهایی که بهشدت صعود یا نزول میکنند، بیش از آنچه فکر میکنید ادامه مییابند؛ اگرچه یک روند در نهایت به میانگین بازمیگردد اما یک روند قوی میتواند مدت زیادی ادامه پیدا کند. با این حال، زمانی که چنین روندی به پایان میرسد، بازار یک اصلاح شدید را تجربه میکند و قیمتها سریعا به سمت تعادل بازمیگردند. این قانون اهمیت زیادی برای مدیریت ریسک و تعیین نقاط ورود و خروج دارد، چرا که انتظار اصلاح سریع پس از روندهای قوی میتواند از ضررهای غیرمنتظره جلوگیری کند.
عموم مردم بیشترین خرید را در سقف و کمترین خرید را در کف انجام میدهند؛ سرمایهگذار عادی در اوج بازار بیشترین خوشبینی و در کف بازار بیشترین بدبینی را دارد. نظرسنجی انجمن آمریکایی سرمایهگذاران حقیقی (AAII) اغلب بهعنوان معیاری برای سنجش احساسات سرمایهگذاران ذکر میشود. از نظر تئوری، خوش بینی بیش از حد میتواند هشدار دهنده تشکیل سقف بازار باشد، در حالی که بدبینی بیش از حد میتواند هشدار دهنده تشکیل کف بازار باشد.
نگذارید احساسات روی تصمیمات یا برنامه بلندمدت شما اثر بگذارند. معامله را طبق برنامه انجام دهید و برای سناریوهای مختلف آماده باشید تا از حرکات شدید و نامطلوب بازار غافلگیر نشوید. افتهای شدید میتوانند ترس را تشدید کرده و باعث تصمیمات عجولانه شوند به همین شکل، رشدهای سریع و سودهای غیرمنتظره میتوانند باعث اعتمادبهنفس بیشازحد و انحراف از برنامه شوند.
همانطور که رودیارد کیپلینگ گفته، اگر بتوانید در زمانی که همه در حال از دست دادن کنترل هستند آرامش خود را حفظ کنید، معاملهگر یا سرمایهگذار بهتری خواهید بود. وقتی احساسات بالا میگیرد کمی مکث کنید، فاصله بگیرید و شرایط را از دیدی گستردهتر بررسی کنید.
یک روند صعودی با گستردگی کم، نشاندهنده مشارکت محدود و احتمال شکست بالاتر است. بازار نمیتواند تنها با پیشتازی چند سهم بزرگ ادامه دهد؛ سهام کوچک و متوسط هم باید همراه باشند تا صعود اعتبار پیدا کند. یک روند صعودی که همه بخشها را بالا ببرد، قدرت گستردهتری دارد و احتمال رشد بیشتر را افزایش میدهد.
بازارهای نزولی با یک افت سریع و تند شروع میشوند و سپس یک بازگشت از حالت فروش بیشازحد اتفاق میافتد که بخشی از افت را جبران میکند. بعد از آن کاهش قیمت ادامه پیدا میکند، اما آرامتر و فرسایشیتر چون شرایط بنیادی ضعیفتر میشود.
طبق تئوری داو، بازار نزولی شامل سه موج کاهشی است که بین آنها بازگشتهای موقت رخ میدهد.
این قانون با دیدگاه خلاف جهت باب فارل همخوانی دارد. وقتی همه تحلیلگران برای یک سهم توصیه خرید دارند، تنها مسیر ممکن بعدی کاهش رتبه است. خوش بینی بیشازحد تحلیلگران و نویسندگان خبرنامهها باید بهعنوان هشدار دیده شود. سرمایهگذاران باید زمانی خرید کنند که سهام محبوبیت ندارد و اخبار بد زیاد است و زمانی بفروشند که سهام موضوع داغ همه گفتگوهاست و اخبار خوب میبارد. چنین رویکرد خلافجهتی به نفع سرمایهگذاران صبور تمام میشود.
بازارهای صعودی از بازارهای نزولی لذتبخشتر هستند؛ دلیل این امر این است که در شرایط صعودی، وال استریت و اقتصاد عمومی همسو و هماهنگ با روند بازار عمل میکنند؛ یعنی رشد قیمتها با افزایش اعتماد سرمایهگذاران، بهبود عملکرد شرکتها و وضعیت اقتصادی بهتر همراه است. در مقابل، بازارهای نزولی اغلب باعث نگرانی و سردرگمی میشوند و هماهنگی کمتری با شاخصهای اقتصادی و روان سرمایهگذاران دارند.
قوانین فارل با وجود ارزشمند بودن مشکلاتی را نیز دارد که به علت تغییر سیستمهای معاملاتی امروزه و جریان پول ایجاد شده است. از این مشکلات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
با وجود تمامی این مشکلات درصورت درک کامل این قوانین و تمرین آنها میتوان بسیاری از مشکلاتی که در فرآیند اجرای معاملاتمان وجود دارد را برطرف کنیم.
یکی از مهمترین برداشتهایی که میتوان از قوانین فارل جهت استفاده در زندگی شخصی داشت، اجتناب از حس عقب افتادگی (FOMO) و یا ترس در اقدام به موقع است. به بیان دیگر وقتی همه در حال انجام کاری هستند از انجام اون کار خودداری کن و اگر همه از انجام کاری ترسیدند تو انجام بده. ولی قبل از اقدام آمادگی برای مقابله با هر مشکلی را داشته باشید.
باب فارل، تحلیلگر برجسته وال استریت و شاگرد بنجامین گراهام، با انتشار «۱۰ قانون بازار» بر اهمیت احساسات بازار تاکید دارد. این قوانین بر مفاهیمی چون بازگشت قیمتها به میانگین، اثرات بیش واکنشی بازار، ناپایداری افراطها، و اهمیت گستردگی مشارکت در روندها تمرکز میکنند. او هشدار میدهد که ترس و طمع اغلب بر برنامهریزی بلندمدت غلبه میکنند و بازارهای نزولی سه مرحله دارند. همچنین، رویکرد خلافجهت و پایبندی به استراتژی را کلید موفقیت در بازار میداند.
امتیاز خود به این مطلب را ثبت کنید
دیدگاه شما بعد از تایید در سایت نمایش داده خواهد شد
نظرات حاوی الفاظ رکیک، توهین، شماره تلفن و موبایل، آدرس ایمیل، عقاید سیاسی، نام بردن از مسئولین و امثالهم تایید نمیشود.
هنوز کسی نظری ثبت نکرده!